موضوع تغییر نمی کند و مبنا و منشا آن تغییر می کند مثل بایعی که ماشینی را به مشتری فروخته و مشتری آن را به او عاریه می دهد و الزام مشتری به تحویل ماشین به بایع به موجب عقد عاریه است نه بیع و نیازمند رضایت متعهد و متعهدله است.
نیازمند رضایت متعهدله جدید و سابق می باشد نیاز به رضایت متعهد سابق ندارد و برخی آن را انتقال طلب می دانند مثل عقد حواله .
نیازمند رضایت متعهد جدید و متعهد له است و نیاز به رضایت متعهد سابق ندارد. مثل ضمان نقل ذمه که نوعی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل تعهد است.
نیازمند رضایت متعهد و متعهدله دارد مثل این که با یکدیگر توافق کنند به جای ریال مقداری ارز خارجی بپردازند.